دیر زمانی نمیگذرد از زمانی که قایقها درون این تالاب بزرگ جولان میدادند! بلندی و پرپشتی نیزارهایش به اندازهای بود که میشد در بین آنها برای سالها گم شد. این عظمت بود که دریاچه بختگان را به عنوان دومین تالاب و دریاچه بزرگ ایران، در لیست دریاچهها و تالابها قرار داد.
اما متاسفانه دیگر از آن حجم آب، از آن اثرات زیست محیطی و گونههای مختلف جانوری خبری نیست! دیگر چیزی در آن نقطه سبز، آبی روی نقشه استان فارس خبری نیست، دیگر نمیتوان حتی گفت از نفس افتاده و رمقی ندارد، بختگان از دست رفته و دیگر وجودی ندارد. دریاچهای که طبیعت بانی آن بود توسط دستان پرتوان بشری آگاه، از بین رفت و شوربختانه هیچ شانسی برای احیا آن وجود ندارد. این بار در سایت کلوت از این دریاچه و علل خشک شدن تدریجی آن خواهیم گفت.
تالاب و دریاچه بختگان یکی از مهمترین رامسر سایتهای کشورمان بود که در فلات مرکزی ایران، در استان فارس قرار داشت. در حقیقت دریاچه بختگان فراتر از یک دریاچه و تالاب، شامل مجموعه بختگان است که به صورت یک مجموعه حفاظتی مدیریت میگردد و به دو قسمت، یکی پناهگاه حیات وحش و دیگری پارک ملی بختگان تفکیک و بررسی شده است. برای اطلاع از مناطق تحت حفاظت سازمان محیط زیست به این پست + از سایت یاردانگ مراجعه کنید.
این مجموعه حفاظتی در قسمت شمال غربی شهر نیریز واقع شده و تا شهر خرامه در استان فارس ادامه دارد. دریاچه طشک و دریاچه بختگان با اراضی کوهستانی اطراف خود به عنوان منطقه حفاظت شده پناهگاه حیات وحش در سازمان محیط زیست محسوب میشوند. پارک ملی بختگان نیز مجموعهای از دریاچه طشک و دریاچه بختگان و تالابهای تشکیل دهنده آنها در محل ورودی زهکشها به دریاچههای مذکور است.
قسمتهایی از تالاب بختگان، کمجان و طشک با حدود ۱۱۰ هزار هکتار در فهرست سایت رامسر قرار گرفته است (به صورت خلاصه رامسر سایت (Ramsar Site) بر اساس کنوانسیون رامسیر یا کنوانسیون تالابها به صورت یک معاهده بین دولتی و زیست محیطی در سال ۱۹۷۱ توسط یونسکو طرح ریزی و لازم الاجرا شد، تالابهایی + که با اهمیتی بینالمللی دارای زیستگاه پرندگان آبزی نیز هستند).
معاهده رامسر سایت در شهر رامسر و با تلاش آقای اسکندر فیروز، ریاست سازمان محیط زیست ایران در زمان خود تهیه و به تصویب یونسکو رسیده است. این کنوانسیون با پوشش قرار دادن مردابها، باتلاقها و حتی لجنزارها، آبهای طبیعی یا مصنوعی، تلخ، شور یا شیرین، راکد یا جاری آنها را در خود جای داده است و تا اکنون بیش از ۲۴۰۰ تالاب را در سراسر دنیا زیر پوشش خود قرار داده و بریتانیا با ۱۷۵ تالاب به عنوان بیشترین تعداد تالاب و کانادا نیز با ۱۳ میلیون هکتار به عنوان بیشترین مساحت تالابها در عضویت این کنوانسیون قرار دارند.
تالاب بختگان به اندازهای بزرگ بود که جزایر کوچک و بزرگی در آن، مکانی امن برای تخمگذاری پرندگان محسوب میشد و این منطقه را زیستگاه پر اهمیتی برای پرندگان مهاجر کرده بود. به صورت کلی حوضه آبخیز این تالاب همانطور که گفته شد، رودخانههای کر، سیوند و دو چشمه پر آب در شمال غربی دریاچه طشک به نامهای چشمه آبگرم سهل آباد و گمبان میباشند.
حوضه آبریز این تالاب بیش از دو میلیون و ۷۲۴ هزار هکتار را شامل میشد که بالای ۷۲۰ سکونتگاه شهری و روستایی را در برگرفته بود. مساحت این تالاب چیزی در حدود ۸۵ هزار هکتار برآورد شده بود. دریاچه بختگان در قسمتی که در نزدیکی مصب رود کُر بود، به دریاچه طشک راه پیدا میکرد که آن هم مساحتی تقریبی ۴۱ هزار هکتار را در برگرفته و برآورد شده بود.
رشد مساحتی این دو دریاچه تحت اثر بارشهای سال در این دو منطقه بوده و از شگفتیهای این دریاچه آن است که طبق گزارشات محقق اتریشی هانس لوفر در هنگام پرآبی تالاب، زمستانها شرق تالاب را آب شیرین و در غرب آبی شور جریان داشته است. (این ویژگی در تالاب دیگری دیده نشده است)
حوضه بختگان از نقطه نظر جغرافیایی نیز یک منطقه کاملا استراتژیک است که به نوعی به تاریخ استان فارس و تمدنهای قدرتمندی همچون هخامنشیان، ساسانیان و زندیان گره خورده و در نتیجه شهرهای استخر، پارسه، پاسارگاد و شیراز نیز در نزدیکی آن پدید آمده است.
از این آثار در طول مسیر رود کُر که به عنوان منبع اصلی تامین کننده آبی دریاچه بختگان است، دیده میشود. آثاری چون سدها، بندهای آب که از آثاری است که در این مسیر طولانی به چشم میخورد.
شوربختانه فاجعه از بین رفتن و خشکی تدریجی دریاچه بختگان از اواسط دهه ۸۰ شکل گرفت، زمانی که با بیملاحظگی تمام سد ملاصدرا و سیوند در شمال حوضه آبریز بختگان شروع و به اتمام رسید و با آبگیری آنها مسیر جاری رودهای کُر و سیوند مسدود شد و آثار خشکیدگی در دریاچه بختگان شروع شد.
مرگ هزاران جوجه فلامینگو مهاجر و پرندگان دیگر در آن سال کافی نبود تا فکری برای این سدسازیها و کم شدن حقآبه حوضه آبریز بختگان صورت گیرد. با بالا رفتن سطح آبهای زیرزمینی در بالادست و همینطور پایین سدها، کشاورزان و باغداران ترغیب شدند تا به بالا بردن سطح زیر کشت و ایجاد باغهای جدید روی آورند که همه اینها خود دلیلی بر کم آبی بیشتر حوضه بختگان شد.
دخالتهای انسانی در منطقه آنچنان شدید بود که خشکی این دریاچه با شیبی تند به سراشیبی افتاد! تالابی که خود مانعی محکم در مقابل بیابان زدایی از سمت شرقی خود بود، اکنون به زمینی بایر تبدیل شده بود که خود عامل بروز طوفانهای نمکی و ریزگردهای فراوان در آسمان منطقه بود. سوءمدیریت منابع آبی در این حوضه سبب از دست رفتن همه چیز شد! اکنون در این منطقه تنها زمینهای کشاورزی است که تا بستر دریاچه کشیده شده و پمپهای آب با صداهای بلند حکم مرگ دریاچه را صدا میزنند.
دریاچه بختگان فقط به خاطر خطاهای مهندسی انسانی نابود شد، دریاچه ارومیه دیگر نفسهای آخر خود را میزند، جنگلهای هیرکانی روز به روز شاهد دستاندازی بیشتر به خود هستند، بیابان لوت + با طرحهایی برای منافع شرکتها و هلدینگهای بزرگ در خطر خارج شدن از لیست جهانی یونسکو قرار گرفته است!
تا به کی باید شاهد اینگونه فجایع در طبیعت بود؟ آيا ما در طی این دههها چیزی را برای فرزندانمان، برای آیندگانمان باقی گذاشتهایم؟ زنگهای خطر مدتهاست به صدا در آمده است. آیا وقت آن نرسیده که از زیادهخواهیهای خود کم کرده و بگذاریم طبیعت زیبای این مملکت نفسی تازه کند؟
کلوت سایت مستقل خبری و اطلاعرسانی است.
آگاهیرسانی و اطلاعات جامع از کویرها و بیابانهای ایران
در حیطه فعالیتهای سایت یاردانگ است و سایت کلوت آگاهیرسانی و اطلاعات جامعی را از همه جا میدهد
هر گونه برداشت با ذکر منبع یعنی سایت کلوت مجاز است